روانشناسی

روانشناسی

این زیرمجموعه‌های مختلف biomarkers، از یکدیگر به طور قابل‌توجهی بهتر از تشخیص بالینی سنتی هستند. مقیاس‌های بیرونی - - عملکرد اجتماعی، ساختار مغز، و نرخ بیماری مربوط به جنون و الگوهای biomarker در بستگان درجه اول بیمار - - همچنین تمایز neurobiological زیر گروه‌های biotype را بیشتر از تمایز دسته‌بندی مبتنیبر علامت تایید کردند.

 

افراد با biotypes متفاوت در ترکیب خود از اختلالات مربوط به روان‌پریشی متفاوت بودند. برای مثال، موارد دسته‌بندی شده به عنوان Biotype ۱، most اختلال در یک مجموعه از توابع مغز را نشان می‌دهد که محققان در یک ساختار به "کنترل شناختی" می‌نامند - توانایی آن برای کنترل دقت و پردازش اطلاعات برای رسیدن به اهداف one's. Biotype ۱ مورد نیز بیش‌ترین آسیب اجتماعی را داشتند. Biotype ۲ موارد سطوح میانی کنترل شناختی ضعیف را نشان دادند، اما نرمال بودن واکنش‌های مغزی به ورودی‌های حسی و موقعیت یابی سریع بصری، مجموعه‌ای از کارکرده‌ای مغز که "واکنش‌پذیری sensorimotor" نامیده می‌شوند - - توانایی شناسایی و پردازش محرک‌های حسی فرآیند. آن‌هایی که به شکل ۳ - ۳ طبقه‌بندی شدند ۳ نشان دادند که کنترل شناختی طبیعی، نقصان متوسط واکنش‌پذیری sensorimotor، حداقل دارای اختلالات اجتماعی بوده و دارای کم‌ترین میزان مثبت (مانند توهمات و هذیان)و نشانه‌های منفی (به عنوان مثال، احساسات کند کننده)است.

 

هر biotype با مقوله‌های تشخیصی سنتی همپوشانی داشت. به عنوان مثال، در بین موارد Biotype ۱، ۵۹ درصد مبتلا به schizophrenia هستند، در حالی که در بین Biotype ۳ مورد، ۴۴ درصد دارای اختلال دوقطبی با تشخیص روان‌پریشی هستند.

 

تفاوت‌های موجود در ساختار مغز نیز این سه biotypes را تشخیص می‌دهد که بیشتر اعتبار سنجی را تایید می‌کند. در اسکن MRI، Biotype ۱ مورد - - و به میزان کم‌تر از ۲ مورد - - ماده خاکستری را کاهش داد، بافت کار brain's، در عرض چند ناحیه پوسته، یا پوشش خارجی که برای پردازش اطلاعات مرتبه بالاتر شناخته شده‌بود. در مقابل، در Biotype ۳ مورد، بزرگ‌ترین گروه‌ها، این ماده خاکستری کاهش‌یافته بیشتر در مناطق پردازش احساسات در مناطق مغز عمیق‌تر متمرکز شده‌است. هیچ تفاوت ساختاری مغز دسته‌های سنتی شیزوفرنی و schizoaffective را از هم متمایز نمی‌کند.

بستگان درجه اول پرونده‌های جنون تمایل به نشان دادن مشابه، اما کاهش، ناهنجاری در کنترل شناختی، واکنش‌پذیری sensorimotor، عملکرد اجتماعی و ساختار مغزی دارند، که نشان می‌دهد که آن‌ها ممکن است عوامل خطر "قانون اساسی" برای the باشند.

 

محققان می‌گویند که الگوهای مختلف of در سراسر the ممکن است به توضیح تفاوت‌ها در تکرار مطالعات biomarker در مراکز تحقیقاتی مختلف بالینی کمک کند. به عنوان مثال، از آنجایی که آن‌ها the هستند، Biotype ۱ موارد بیشتر در محیط‌های بستری به کار گرفته می‌شوند، در حالی که Biotype ۲ و ۳ موارد بیشتر در محیط‌های سرپایی یافت می‌شوند. بنابراین حتی اگر بیماران تشخیص اسمی یکسانی داشته باشند، ممکن است تمایل داشته باشند که مراحل بیماری اساسی متفاوتی داشته باشند. به همین ترتیب، محققان با Biotype ۳ مورد ممکن است نتیجه بگیرند که از مطالعه بستگان درجه اول (بستگان آن‌ها تا حد زیادی به صورت طبیعی نرمال بوده)- و یا اینکه بخش بزرگی از ریسک ژنتیکی جنون ناشی از جهش خود به خودی است.

 

دکتر Tamminga می‌گوید: " نتیجه biotypes اثبات می‌کند که معیارهای ساختاری و عملکردی مغز می‌توانند افراد مبتلا به روان‌پریشی را در گروه‌هایی دسته‌بندی کنند که کاملا متمایز هستند و دارای معنی‌دار بیولوژیکی هستند."

 منبع سایت علم روز  

نویسنده مطلب: فهیمه فهیمه

فهیمه فهیمه

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...