محققان میگویند که یافتههای جدید چندین عامل را برای تحقیقات آینده پیشنهاد میکنند. biotypes ۱ و ۲ ممکن است خود را به مطالعات ژنتیکی قرض دهند، در حالی که Biotype ۳ مورد ممکن است منجر به مشارکت محیطی در خطر جنون شود. درمانها برای Biotype ۱ باید کنترل شناختی را هدف قرار داده و مکانیسمهای مغز برای تشخیص ارتباط محرکهای محیطی را افزایش دهد. موارد با biotypes ۱ و ۲ ممکن است کاندیدهای خوبی برای درمان باشند که سطح فعالیت نورونی درست را از طریق اثرات بر روی پتاسیم و یا کانالهای کلسیم اصلاح میکنند.
بررسی ویژگی زیستی برای کمک به تشخیص، درمان جنون
مبدا:
مرکز پزشکی جنوب غربی
خلاصه:
یک مجموعه جامع از نشانگرهای زیستی تجربی برای کمک به تشخیص و درمان جنون در جنون، یک مطالعه پیشگامانه، اثبات شدهاست.
در یک مطالعه پیشگامانه، از سوی مرکز پزشکی جنوب غرب تگزاس، یک مجموعه جامع از نشانگرهای زیستی تجربی برای کمک به تشخیص و درمان جنون در نظر گرفته شدهاست.
تا به امروز استاندارد طلا برای تشخیص بیماری، مشاهده بالینی، طبقهبندی بیماران به اسکیزوفرنی، schizoaffective و اختلالات دو قطبی بودهاست. اما در این مطالعه، شبکه دو قطبی در Phenotypes میانی (B - snip)سه neurobiologically متمایز را شناسایی کرد که همیشه با تشخیص بالینی معمولی تطابق ندارند.
حدود ۶ درصد از جمعیت ایالاتمتحده مبتلا به اسکیزوفرنی، schizoaffective یا اختلالات دو قطبی هستند. که به اندازه ۱۹ میلیون آمریکایی است.
دکتر کارول Tamminga، رئیس روانپزشکی در جنوب غربی تگزاس که رهبری این کنسرسیوم را بر عهده دارد، گفت: " به عبارت دیگر، ما اساس تشخیص بیماری در جنون را تحلیل و تجدید نظر کردهایم و این امکان را برای پایگاههای بیولوژیکی این اختلالات مغزی فراهم میکند تا به عنوان اهداف مولکولی برای تعریف بیماریها و درمانهای جدید در نظر گرفته شوند."
کنسرسیوم B - snip نیز شامل دانشگاه هاروارد، دانشگاه ییل، دانشگاه شیکاگو و دانشگاه جورجیا، یافتههای خود را به صورت آنلاین در مجله روانپزشکی آمریکا منتشر کردهاست.
دکتر النا Ivleva، استادیار رشته روانشناسی و استاد همکار مطالعه در جنوب غربی، گفت: "در پایان، واژه" جنون "ممکن است در واقع تعدادی از اختلالات روانی منحصر به فرد را توصیف کند، درست همانطور که واژه" نارسایی احتقانی قلب " میتواند گسترهای از اختلالات قلبی، کلیوی، و ریوی را توصیف کند.
شواهد قابلتوجهی نشان دادهاند که تشخیص بیماری مبتنی بر علایم بیماری روانی به طور ناقص و با معنی بیولوژیکی را ثبت میکند، که اغلب منجر به درمانهای کمتر - رضایتبخشی میشود.
در این مطالعه، شرکت کنندگان در آزمایشها مختلف شناختی، ردیابی چشمی، و electroencephalography (EEG)و نیز چندین روش تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI)تسلیم شدند. این گروه شامل افراد روانی، بستگان درجه اول آنها و یک گروه کنترل از سوژهها میشد. تحلیل نتایج باتری biomarker در ۱،۸۷۲ از این آزمایش، سه خوشه متمایز را نشان داد، یا biotypes، از psychoses: * ۱ the گروه بود، نشان دادن شناخت ضعیف و قابلیتهای ردیابی چشم، و بیشتر آسیب بافت مغز، در درجه اول بر روی نواحی قدامی، گیجگاهی و آهیانهای قرار گرفتند. اگر چه همه تشخیصهای بالینی معمول در Biotype ۱ ظاهر میشوند، یک برتری خفیف (۵۹ درصد)شیزوفرنی در این most آسیبدیده وجود دارد، و آنها تمایل به داشتن علایم روانپریشی شدید (hallucinations و delusions)نسبت به دیگر گروهها دارند. * ۲ اختلال شناختی و ردیابی چشم ضعیف را نشان داد، اما واکنش موج مغزی بالایی را نشان داد که توسط EEG اندازهگیری شدهاست. چیزی که عصب شناسان اغلب "مغز پر سر و صدا" مینامند.
منبع سایت علم روز