بک ادعا کرد که schemas منفی ممکن است در دوران کودکی به عنوان نتیجه یک رویداد ضربه به دست آیند . تجربیاتی که ممکن است منجر به schemas منفی شوند عبارتند از:
مرگ یکی از والدین یا خواهر و برادر .
مخالفت والدین ، انتقاد ، بیتوجهی ، بیتوجهی و یا آزار و اذیت .
قلدری در مدرسه یا محرومیت از گروه همسالان .
افراد با schemas منفی نگر ، مستعد ایجاد خطاهای منطقی در تفکر خود میشوند و آنها تمایل دارند که به طور انتخابی بر روی جنبههای خاصی از یک وضعیت تمرکز کنند در حالی که اطلاعات مرتبط به یکسانی را نادیده میگیرند .
Distortions شناختی
بک ( ۱۹۶۷ ) تعدادی از فرآیندهای تفکر غیرمنطقی ( یعنی distortions فرآیندهای فکری ) را شناسایی میکند . این الگوهای فکری غیرمنطقی به تنهایی شکست میخورند و میتوانند موجب اضطراب و یا افسردگی زیادی برای فرد شوند .
* دخالت خودسرانه : نتیجهگیری براساس شواهد کافی یا بیربط : برای مثال ، فکر کردن به اینکه شما بیارزش هستید چون یک کنسرت هوای آزاد که میخواهید ببینید از بین رفتهاست .
انتزاع انتخابی : تمرکز بر روی یک جنبه از یک وضعیت و نادیده گرفتن دیگران : E . گرم . حتی با وجود اینکه شما تنها یکی از بازیکنان این مسابقه هستید ، احساس مسئولیت تیم خود را از دست میدهید .
بزرگنمایی : اغراق در اهمیت حوادث نامطلوب . ای . گرم . اگر کمی رنگ روی اتومبیل خود فشار بدهید و به همین دلیل خودتان را به عنوان یک محرک کاملا ً وحشتناک ببینید .
* : underplaying اهمیت یک رویداد . ای . گرم . شما از معلمان تان برای یک کار عالی تمجید میکنید ، اما شما این را بیاهمیت میبینید .
* : ترسیم نتیجهگیریهای منفی گسترده براساس یک رویداد ناچیز . ای . گرم . زمانی که به طور معمول مستقیم پیش میگیرید ، یک D برای امتحان دریافت میکنید ، بنابراین ، فکر میکنید که شما احمق هستید .
* : نسبت دادن احساسات منفی دیگران به خودتان . ای . گرم . معلم شما وقتی وارد اتاق میشود واقعا ً عصبانی به نظر میرسد ، پس باید با شما صحبت کند .
ارزیابی انتقادی
باتلر و بک ( ۲۰۰۰ ) ۱۴ متا آنالیز را بررسی کردند که بررسی اثربخشی درمان شناختی بک را بررسی کرده و نتیجه گرفت که حدود ۸۰ درصد بزرگسالان از درمان بهرهمند شدهاند .
همچنین مشخص شد که درمان از درمان اعتیاد موفقتر بوده و نرخ بازگشت کمتری دارد و از این پیشنهاد حمایت میکند که افسردگی اساس شناختی دارد .
این نشان میدهد که دانش از توضیح شناختی میتواند کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشد .
تفاوتهای بین REBT & شناختی
* آلبرت الیس درمانگر را به عنوان معلم معرفی میکند و فکر نمیکند که رابطه شخصی گرم با مشتری ضروری باشد . در مقابل ، بک بر کیفیت رابطه درمانی تاکید میکند .
* اغلب بسیار ساده ، متقاعدکننده و confrontive است . بک تاکید بیشتری بر روی کشف تصورات نادرست برای خود دارد .
* از روشهای متفاوتی بسته به شخصیت مشتری ، در روش درمان شناختی بک استفاده میکند ، این روش براساس اختلال خاص است .
نقاط قوت of
۱. مدل جذابیت زیادی دارد زیرا بر افکار انسانی تمرکز دارد . تواناییهای ادراکی انسانی مسئول بسیاری از دستاوردهای ما بوده و همچنین ممکن است مسئول مشکلات ما نیز باشند .
۲. نظریههای شناختی خود را به آزمایش وامی دارند . هنگامی که موضوعات تجربی به پذیرش فرضیات ناخوشایند دست مییابند و یا فکر میکنند که آنها عصبی و افسرده شدهاند ( Rimm & Litvak ، ۱۹۶۹ ) .
۳. بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات روانی ، به خصوص افسردگی ، اضطراب و اختلالات جنسی به نمایش گذاشته شدهاند تا فرضیات و افکار ناسازگاران را نمایش دهند ( بک و همکاران ، ۱۹۸۳ ) .
۴. درمان شناختی برای درمان افسردگی بسیار موثر بودهاست ( Hollon & بک ، ۱۹۹۴ ) ، و به طور متوسط برای مشکلات اضطراب موثر است ( بک ، ۱۹۹۳ ) .
منبع سایت روانشناسی ساده