ارزیابی انتقادی
نظریات یونگ به اندازه فروید محبوب نیستند . این امر ممکن است به این دلیل باشد که او از فرد غیر روحانی ننوشت و به همین دلیل عقاید او به اندازه فروید منتشر نشده بود . شاید به این دلیل باشد که عقاید او اندکی پیچیدهتر و مبهم و روشن است .
در کل , روانشناسی مدرن نظری به نظریه یونگ از کهن الگوها ندارد . ارنست جونز ( زندگینامهنویس فروید ) میگوید که یونگ " به یک فلسفه کاذب تبدیل شد که از آن هرگز ظهور نکرد " و بسیاری از عقاید او بیشتر شبیه به اندیشههای عرفانی عصر جدید بود تا یک کمک علمی به روانشناسی .
با این حال , در حالی که تحقیق یونگ در اساطیر و افسانههای باستانی , علاقه او به علم احکام نجوم و شیفتگی به مذهب شرقی را میتوان در آن نور مشاهده کرد , شایانذکر است که تصاویری که او در مورد آن مینویسد , به عنوان یک واقعیت تاریخی , یک تسلط پایدار بر ذهن انسان اعمال کردهاست .
علاوه بر این, یونگ استدلال میکند که تکرار مداوم نشانهها از اساطیر در درمان شخصی و در تخیلات واهی, ایده یک باقیمانده فرهنگی جمعی را حمایت میکند . در راستای نظریه تکاملی این امر ممکن است این باشد که کهن الگوهای یونگ نمایانگر خلاقیت هستند .
با این حال , کار یونگ همچنین به جریان اصلی روانشناسی کمک کردهاست . او اولین کسی بود که دو گرایش اصلی یا جهت گیری شخصیت - برون گرایی و درونگرایی را تشخیص داد . او همچنین چهار کارکرد اساسی ( تفکر , احساس , احساس و درک ) را شناسایی کرد که در یک دستهبندی متقاطع هشت تیپ شخصیتی خالص را تولید میکند.
روانشناسان مانند هانس آلبرت و ریموند کتل متعاقبا ً بر روی این بنا ساختند . بنابراین , همانند یک نماد فرهنگی برای نسلهای هزاره سوم روانشناسی , ایدههای پیشرو که برای توسعه نظریه شخصیت مدرن مهم بودند را مطرح کرد .
1- تجربه انطباق سولومون
در حال حاضر ,
یک آزمایش برای بررسی میزان فشار اجتماعی یک گروه عمده بر فرد انجام شد .
او معتقد بود که مشکل اصلی در تجربه انطباق شریف این است که هیچ پاسخ صحیحی به آزمایش مبهم وجود ندارد . چطور میتوانیم مطمئن باشیم کسی که جواب صحیحی ندارد ,
این یک تجربه کلاسیک در روانشناسی اجتماعی است که به موجب آن یک پاسخ آشکار به تکلیف داوری خط وجود دارد .
اگر شرکتکننده پاسخ نادرستی داد , روشن خواهد بود که این به دلیل فشار گروه است .
اولین مطالعه خطی کاریکاتور همنوایی
روش تجربی
برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون t مستقل استفاده شد . "
با استفاده از یک تکلیف قضاوت خط , شرکت کنندگان یک شرکتکننده ساده را در اتاقی با هفت حکومت کنفدراسیون قرار دادند . کنفدراسیون از قبل توافق کرده بود که چه واکنشی نشان میدهد .
شرکت کنندگان واقعی این موضوع را نمیدانستند و به این باور رسیدند که هفت نفر از اعضای این ایالت نیز مانند خود شرکت کنندگان واقعی بودهاند .
هر فرد در اتاق با صدای بلند صحبت میکرد که خط مقایسه ( a , b یا c ) بیشتر شبیه خط هدف بود . جواب همیشه واضح بود . شریک واقعی ته ردیف نشسته بود و آخرین پاسخش را میداد .
تعداد زیادی محاکمه وجود داشت , و سربازان کنفدراسیون پاسخ اشتباهی را در مورد رد پای خود ( محاکمات بحرانی ) دادند . میخواستم ببینم که آیا شریک واقعی با دیدگاه اکثریت مطابقت دارد یا نه .
این آزمایش همچنین شرایطی را کنترل کرد که برای سربازان کنفدراسیون نبود . "
منبع سایت روانشناسی ساده