جنبش کلاسیک در روانشناسی برای پذیرفتن این استراتژیها ، behaviorists بود که به خاطر اتکا به تجربه آزمایشگاهی کنترلشده و رد هر گونه نیروهای ناخودآگاه یا ناخودآگاه به عنوان علل رفتار مشهور بودند . و بعدا ً، روان شناسان شناختی این روش دقیق ( به عنوان مثال دقیق ) ، علمی و آزمایشگاهی را نیز اتخاذ کردند .
رویکردهای روانشناختی و علم
روانکاوی دارای قدرت تبیینی زیاد و درک رفتار است ، اما تنها به توضیح رفتار بعد از رویداد متهم شدهاست ، و پیشبینی نمیکند که چه اتفاقی در پیشرفت و آینده رخ میدهد .
برخی استدلال کردهاند که روانکاوی به این وضعیت بیشتر از یک علم به مذهب نزدیک شدهاست ، اما تنها در متهم شدن به unfalsifiable ( نظریه تکاملی ) نیز تنها نیست - چرا چیزی است که هست ؟
برای اینکه به این شکل تکاملیافته است ! ) و مانند theories که برای رد کردن مشکل هستند - احتمال وجود دارد که در واقع درست باشد .
کلاین ( ۱۹۸۴ ) استدلال میکند که تئوری روانکاوی را میتوان به فرضیات قابل آزمایش تجزیه کرد و از لحاظ علمی مورد آزمایش قرار گرفت . به عنوان مثال ، Scodel ( ۱۹۵۷ ) ادعا کرد که افراد وابسته به صورت شفاهی پستان بزرگتر را ترجیح میدهند ( یک همبستگی مثبت ) ، اما در حقیقت مخالف ( یک همبستگی منفی ) است .
اگرچه نظریه فرویدی میتواند برای توضیح این یافته ( از طریق تشکیل واکنش ) مورد استفاده قرار گیرد - این موضوع دقیقا ً مخالف انگیزههای ناخودآگاه آنها است ! " کلین " با این وجود به این موضوع اشاره کرد که این نظریه با هیچ همبستگی قابلتوجهی رد و بدل نشده است .
Behaviorism با استفاده از چند اصل ساده ( تقویت ، شکل دادن رفتار ، تعمیم و غیره ) به منظور توضیح انواع گستردهای از رفتار ناشی از اکتساب زبان به توسعه اخلاقی ، parsimonious ( به عنوان مثال صرفهجویی در هزینه / هزینه ) در یادگیری دارد .
این فرضیه bold ، دقیق و refutable ( مانند قانون Thorndike ) و یک هسته سخت از مفروضات مرکزی مانند جبرگرایی ( as ) از محیط داشت ( فقط زمانی بود که این فرض با انتقاد شدید از نظریه پردازان شناختی و ethological مواجه شد که الگوی / الگوی behaviorist برکنار شد ) .
Behaviorists به اصول علمی جبرگرایی و نظم و نظم اعتقاد داشتند ، و بنابراین ، با پیشبینیهای نسبتا ً ثابت در مورد زمانی که یک حیوان به احتمال زیاد پاسخ میداد ، مطرح شد ( اگر چه آنها اعتراف کردند که پیشبینی کامل برای هر فرد غیر ممکن است ) .
behaviorists از پیشبینیهای خود برای کنترل رفتار هر دو حیوان ( کبوتران آموزشدیده برای تشخیص جلیقههای نجات ) و انسان ( درمانهای رفتاری ) و در واقع اسکینر در کتاب والدن تو ( ۱۹۴۸ ) استفاده کردند ، که جامعه را طبق اصول behaviorist کنترل میکردند .
روانشناسی شناختی - اتخاذ یک رویکرد علمی برای فرآیندهای ذهنی غیرقابلمشاهده با پیشرفت مدلهای دقیق و انجام آزمایشها بر روی رفتار برای تایید یا تکذیب آنها .
درک کامل ، پیشبینی و کنترل در روانشناسی به دلیل پیچیدگی زیاد تاثیرات محیطی ، روانی و بیولوژیکی بر حتی سادهترین رفتار ممکن است ( یعنی تمام متغیرهای خارجی را نمیتوان کنترل کرد ) .
بنابراین خواهید دید که پاسخ آسان به سوال وجود ندارد که روانشناسی یک علم است ؟ . اما بسیاری از رویکردهای روانشناسی نیازهای پذیرفته روش علمی را برآورده میکنند ، در حالی که برخی دیگر در این رابطه مشکوک هستند .
روشهای جایگزین برای رویکرد علمی
با این حال ، برخی روانشناسان استدلال میکنند که روانشناسی نباید یک علم باشد . راههای جایگزین برای تجربهگرایی وجود دارد ، مانند تحقیقات منطقی ، استدلال و عقیده .
رویکرد humanistic ( جایگزین دیگری ) ارزشهای خصوصی ، ذهنی آگاهانه ذهنی و بحث برای رد علوم را بیان میکند .
منبع سایت روانشناسی ساده