روانشناسی

روانشناسی

علوم رفتار آشکار را مورد مطالعه قرار می‌دهد زیرا رفتار آشکار قابل‌مشاهده است و می‌توان آن را اندازه‌گیری کرد و به روانشناسان مختلف اجازه داد تا رفتار را ثبت کرده و در مورد آنچه که مشاهده شده‌است موافقت کنند . این به این معنی است که شواهد را می‌توان برای آزمایش یک نظریه در مورد افراد جمع‌آوری کرد .

قوانین علمی قابل تعمیم هستند ، اما توضیحات روان‌شناسی اغلب محدود به زمان و مکان خاص می‌شوند . از آنجا که روان‌شناسی ( اغلب ) افراد را مطالعه می‌کند ، به طور غیر مستقیم اثرات تغییرات اجتماعی و فرهنگی بر رفتار را مورد مطالعه قرار می‌دهد .

روان‌شناسی به خلا اجتماعی ادامه نمی‌دهد . رفتار در طول زمان و در شرایط مختلف تغییر می‌کند . این عوامل ، و تفاوت‌های فردی ، یافته‌های تحقیق را فقط برای زمان محدودی قابل‌اعتماد می‌سازد .

آیا روش‌های علمی سنتی برای مطالعه رفتار انسان مناسب هستند ؟ هنگامی که روانشناسان بالینی خود را عملی می‌کنند ، به شدت محتمل است که این امر تقلیل گرا ، مکانیکی ، ذهنی یا نادرست باشد .

متغیرهای Operationalizing به این موضوع اشاره دارند که چگونه یک متغیر خاص را همانطور که در مطالعه شما مورد استفاده قرار می‌گیرد ، اندازه‌گیری و اندازه‌گیری کنید . برای مثال ، یک روانشناس زیستی ممکن است استرس را به عنوان افزایش ضربان قلب عملیاتی کند ، اما ممکن است که در انجام این کار ، ما از تجربه انسانی آنچه که در حال مطالعه هستیم برداشته ایم . همین مساله برای علیت هم صدق می‌کند .

آزمایش‌ها حاکی از آن هستند که X باعث Y می‌شود، اما گرفتن این دیدگاه قطعی به این معنی است که ما متغیرهای خارجی را نادیده می‌گیریم ، و این واقعیت که در یک زمان متفاوت ، در یک مکان متفاوت ، احتمالا ً تحت‌تاثیر X قرار نگرفته است . متغیرهای زیادی وجود دارند که بر رفتار انسانی تاثیر می‌گذارند به طوری که کنترل موثر آن‌ها غیر ممکن است . مساله اعتبار اکولوژیک در اینجا به خوبی مورد توجه قرار گرفته‌است .

عینیت گرایی غیر ممکن است . این یک مشکل بزرگ در روان‌شناسی است چون شامل انسان‌ها در حال مطالعه انسان است و مطالعه رفتار افراد به سبک بی طرفانه بسیار دشوار است .

علاوه بر این، از نظر فلسفه کلی علم ، یافتن هدف سخت است زیرا ما تحت‌تاثیر دیدگاه نظری قرار گرفته‌ایم ( فروید مثال خوبی از این است ) . ناظر و مشاهده مشاهده‌شده اعضای همان گونه هستند که باعث ایجاد مشکلات بازتابی می‌شوند .

اگر فروید هرگز آن را به عنوان رفتاری که از طریق شرطی‌سازی عامل، به دست می‌آید ، توضیح نمی‌دهد .

این دیدگاه خاص که یک دانشمند دارای یک انگاره است ( کوهن ، ۱۹۷۰ ) . Kuhn استدلال می‌کند که بیشتر رشته‌های علمی یک پارادایم غالب دارند که اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان در آن ثبت‌نام می‌کنند.

هر چیزی با چند نمونه ( به عنوان مثال ، تیوری ها ) یک قبل از علم است تا زمانی که یکپارچه شود . با هزاران الگو در روانشناسی ، این موردی نیست که ما قوانین جهانی رفتار انسانی داشته باشیم، و Kuhn قطعا ً استدلال می‌کند که روان‌شناسی یک علم نیست .

تایید ( به عنوان مثال اثبات ) ممکن است غیر ممکن باشد . ما هرگز نمی‌توانیم واقعا ً یک فرضیه را ثابت کنیم ، ممکن است نتایجی برای حمایت از آن تا پایان زمان بیابیم ، اما ما هرگز ۱۰۰ درصد مطمئن نیستیم که واقعا ً درست است .

در هر لحظه ممکن بود رد شود . نیروی محرک اصلی در پس این ناله خاص ، کارل Popper ، فیلسوف مشهور علم و advocator falsificationism است .

مثال معروف Popperian را در نظر بگیرید : " همه قو سفید هستند " . ما از کجا می‌دانیم که در آینده یک قو سیاه ، سبز یا داغ را نخواهیم دید ؟ بنابراین حتی اگر یک قو of هم وجود نداشته باشد ، ما هنوز هم فرضیه خود را اثبات می‌کنیم .

Popper استدلال می‌کند که بهترین فرضیات آن‌هایی هستند که ما می‌توانیم رد کنیم . اگر ما بدانیم که چیزی درست نیست ، پس ما چیزی را برای اطمینان می‌دانیم .

testability : بیشتر موضوع مورد بحث در روان‌شناسی غیرقابل‌مشاهده است ( به عنوان مثال حافظه ) و بنابراین نمی‌تواند به درستی اندازه‌گیری شود . این حقیقت که متغیرهای زیادی وجود دارند که بر رفتار انسانی تاثیر می‌گذارند به طوری که کنترل این متغیرها به طور موثر غیر ممکن است .

منبع سایت روانشناسی ساده

نویسنده مطلب: فهیمه فهیمه

فهیمه فهیمه

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...