روانشناسی

روانشناسی

انتخاب افراد مناسب برای ارزیابی یک تست ( به عنوان مثال پرسشنامه ، مصاحبه ، تست IQ و غیره ) مهم است . برای مثال ، افرادی که در واقع این تست را انجام می‌دهند ، برای قضاوت در مورد اعتبار چهره آن به خوبی قرار خواهند گرفت . همچنین افرادی که با این آزمون کار می‌کنند می‌توانند نظر خود را ارائه دهند ( به عنوان مثال کارفرمایان ، مدیران دانشگاه ، کارفرمایان ) . در نهایت ، محقق می‌تواند از اعضای عمومی عمومی با توجه به آزمایش استفاده کند ( به عنوان مثال والدین of ، سیاستمداران ، معلمان و غیره ) .

اعتبار چهره یک تست را می‌توان تنها در صورتی که یک سطح منطقی از توافق بین امتیاز دهندگان وجود داشته باشد، در نظر گرفت .

لازم به ذکر است که هنگامی که درجه‌بندی توسط " متخصص " انجام می‌شود ، باید اعتبار رو به رو شود ، زیرا اعتبار محتوا مناسب‌تر است .

داشتن اعتبار با اعتبار به این معنا نیست که یک آزمایش واقعا ً آنچه را که محقق قصد اندازه‌گیری را دارد ، انجام می‌دهد ، بلکه تنها در قضاوت of که به نظر می‌رسد این کار را انجام می‌دهد . در نتیجه ، این یک اندازه‌گیری خام و اساسی از اعتبار است .

یک مورد آزمایشی مثل " من اخیرا ً به کشتن خودم فکر کرده‌ام " اعتبار چهره آشکار را به عنوان یک مورد برای سنجش خودکشی در نظر گرفته‌است ، و ممکن است در هنگام اندازه‌گیری علایم افسردگی مفید باشد .

با این حال ، مفاهیم اقلام مورد آزمایش با اعتبار چهره روشن این است که آن‌ها در برابر تعصب مطلوبیت اجتماعی آسیب‌پذیر ترند . افراد ممکن است در واکنش خود به انکار یا پنهان کردن مشکلات ، یا رفتارهای مبالغه برانگیزی برای ارائه تصویر مثبت از خود عمل کنند .

این امکان برای یک مورد آزمون برای عدم اعتبار چهره وجود دارد ، اما هنوز هم اعتبار عمومی دارد و آنچه را که ادعا می‌کند اندازه‌گیری می‌کند. این خوب است چون ویژگی‌های تقاضا را کاهش می‌دهد و برای پاسخ دهندگان برای دستکاری پاسخ‌های آن‌ها سخت‌تر می‌شود .

به عنوان مثال ، مورد آزمون " من باور دارم که در مورد دوم مسیح " عدم اعتبار چهره به عنوان معیار افسردگی کافی است ( به عنوان هدف از این مورد مشخص نیست ) .

این مورد در اولین نسخه از پرسشنامه شخصیت multiphasic مینه سوتا ( MMPI ) و بار در مقیاس افسردگی ظاهر شد . از آنجا که اکثر نمونه‌های هنجاری اصلی the مسیحی بودند ، تنها یک مسیحی افسرده به این فکر می‌کرد که مسیح بر نمی‌گردد . بنابراین ، برای این نمونه مذهبی خاص ، آیتم دارای اعتبار عمومی است ، اما اعتبار رو به رو نیست .

اعتبار سازه

روایی سازه توسط Cornball و Meehl ( ۱۹۵۵ ) اختراع شد . این نوع اعتبار به حدی اشاره دارد که در آن یک آزمایش یک ساختار یا ویژگی نظری خاص را ثبت می‌کند ، و با برخی از جنبه‌های دیگر اعتبار همپوشانی دارد.

اعتبار سازه به سوال ساده و واقعی این که آیا آزمون یک ویژگی را انجام می‌دهد یا نه ، نگران نیست . در عوض ، این مساله در مورد سوال پیچیده این است که آیا تفاسیر امتیاز تست با یک شبکه nomological شامل شرایط نظری و مشاهداتی همخوانی دارند ( Cronbach & Meehl ، ۱۹۵۵ ) .

برای آزمایش اعتبار ساختار باید ثابت کرد که این پدیده در واقع وجود دارد . بنابراین ، اعتبار ساختار یک آزمون برای هوش ، به عنوان مثال ، وابسته به یک مدل یا نظریه هوش است . اعتبار سازه مستلزم اثبات قدرت چنین ساختاری برای توضیح شبکه‌ای از یافته‌های تحقیق و پیش‌بینی روابط بیشتر است.

شواهد بیشتری که یک محقق می‌تواند برای اعتبار ساختار test's نشان دهد ، بهتر است. با این حال ، هیچ روش واحدی برای تعیین اعتبار ساختار یک تست وجود ندارد . در عوض ، روش‌ها و رویکردهای متفاوتی ترکیب می‌شوند تا اعتبار ساختار کلی یک تست را ارایه دهند . برای مثال ، تحلیل عاملی و روش‌های همبستگی را می‌توان مورد استفاده قرار داد .

اعتبار همزمان

این همان درجه‌ای است که در آن یک تست مربوط به یک معیار خارجی است که به صورت همزمان شناخته می‌شود ( یعنی همزمان اتفاق می‌افتد ) . اگر آزمون جدید با مقایسه با یک معیار فعلی تایید شود ، اعتبار همزمانی پیدا می‌کنیم . در اغلب موارد ، یک تست IQ و یا تست شخصیت می‌تواند با یک تست مشابه اما مشابه قبلی مقایسه شود تا اعتبار خوبی داشته باشد .

منبع سایت روانشناسی ساده

نویسنده مطلب: فهیمه فهیمه

فهیمه فهیمه

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...