محدودیتهای همبستگیها
۱. ارتباط برقرار نیست و نمیتواند به منظور دلالت بر علیت به دست آید . حتی اگر ارتباط بسیار قوی بین دو متغیر وجود داشته باشد ، نمیتوانیم فرض کنیم که یکی سبب دیگری میشود .
به عنوان مثال ، ما یک همبستگی مثبت بین مشاهده خشونت در مورد رفتار خشن و خشن در نوجوانی پیدا کردیم . این میتواند این باشد که علت هر دوی اینها متغیر سوم ( سوم ) است - مثلا ً در یک خانه خشن رشد میکند - و هم تماشای تلویزیون نشان میدهد و هم رفتار خشن نتیجه این است .
۲. ارتباط به ما اجازه نمیدهد فراتر از دادههایی که داده میشود فراتر برویم . برای مثال ، مشخص شد که بین زمان صرفشده برای تکالیف ( ۱ / ۲ ساعت به ۳ ساعت ) و تعداد of ( ۱ تا ۶ ) ارتباط دارد . برای استنباط از این موضوع که هزینه ۶ ساعت بر روی تکلیف ممکن است ۱۲ ساعت طول بکشد ، منطقی نخواهد بود .
یادگیری شیوههای یادگیری تجربی و چرخه یادگیری تجربی
دیوید Kolb مدل سبکهای یادگیری خود را در سال ۱۹۸۴ منتشر کرد که در آن او inventory سبک یادگیری خود را توسعه داد .
نظریه یادگیری تجربی Kolb's روی دو سطح کار میکند : یک چرخه چهار مرحلهای یادگیری و چهار سبک یادگیری جداگانه . بیشتر نظریه Kolb مربوط به فرآیندهای شناختی داخلی یادگیرنده است .
Kolb بیان میکند که یادگیری شامل گرفتن مفاهیم انتزاعی است که میتوانند در طیف وسیعی از شرایط انعطافپذیر باشند . در نظریه Kolb ، انگیزه برای توسعه مفاهیم جدید به وسیله تجربههای جدید ارائه شدهاست .
" یادگیری فرایندی است که به موجب آن دانش از طریق تبدیل تجربه ایجاد میشود ."
( Kolb ، ۱۹۸۴ ، p . ۳۸ ) .
چرخه یادگیری تجربی
نظریه سبک یادگیری تجربی Kolb's معمولا ً توسط یک چرخه یادگیری چهار مرحلهای ارایه میشود که در آن یاد گیرنده تمام پایهها را لمس میکند :
سبکهای یادگیری Kolb
۱. تجربه بتن - ( یک تجربه یا موقعیت جدید یا یک تعبیر مجدد از تجربه موجود ) .
۲. مشاهده متقابل تجربه جدید - ( از اهمیت ویژهای بین تجربه و درک ) .
۳. چکیده Conceptualization ( انعکاس ) به یک ایده جدید ، یا اصلاح مفهوم انتزاعی موجود منجر میشود ( فرد از تجربه آنها یاد گرفتهاست ) .
۴. آزمایش فعال ( یاد گیرنده ) ایده خود ( ها ) را به دنیای اطراف خود اعمال میکند تا ببیند چه اتفاقی میافتد ) .
یادگیری موثر زمانی دیده میشود که یک فرد از طریق یک چرخه چهار مرحله پیشرفت میکند : ۱ ) با مشاهده و انعکاس در مورد آن تجربه که منجر به ( ۳ ) تشکیل مفاهیم انتزاعی ( نتیجهگیری ) و تعمیم ( نتیجهگیری ) میشود که در آن زمان ( ۴ ) برای آزمایش فرضیه در موقعیتهای آینده استفاده میشود که منجر به تجربیات جدید میشود.
چرخه یادگیری
Kolb ( ۱۹۷۴ ) از یادگیری به عنوان یک فرآیند یکپارچه با هر مرحله پشتیبان و تغذیه در بعدی استفاده میکند . این امکان وجود دارد که در هر مرحله وارد چرخه شود و از طریق توالی منطقی آن از آن پیروی کند .
با این حال ، یادگیری موثر تنها زمانی رخ میدهد که یک یادگیرنده میتواند هر چهار مرحله از مدل را اجرا کند . بنابراین ، هیچ مرحلهای از چرخه به عنوان یک روش یادگیری در مورد خودش موثر نیست .
شیوههای یادگیری
نظریه یادگیری Kolb's ( ۱۹۷۴ ) چهار سبک یادگیری متمایز را آغاز میکند که براساس یک چرخه یادگیری چهار مرحلهای است ( شکل بالا را ببینید ) . Kolb توضیح میدهد که افراد مختلف به طور طبیعی یک سبک یادگیری واحد خاص را ترجیح میدهند . فاکتورهای مختلفی سبک ترجیح دادهشده را تحتتاثیر قرار میدهند . برای مثال ، محیط اجتماعی ، تجربیات آموزشی ، یا ساختار شناختی اساسی فرد .
هر چیزی که بر انتخاب سبک تاثیر میگذارد ، ترجیح سبک یادگیری در واقع محصول دو جفت متغیر است ، یا دو گزینه ' مجزا ' که ما میسازیم ، که Kolb به عنوان خطوط یک محور ، هر کدام با حالتهای متناقض در هر دو طرف ارایه میشود :
منبع سایت روانشناسی ساده